خانه. بنا. زمین. - آب و گلی در جایی داشتن، خانه یا مزرعه ای را در آنجا دارا بودن. - از آب و گل درآمدن یا درآوردن، بسن رشد و بلوغ یا نزدیک به آن رسیدن یا رسانیدن. ، گاه آب و گل گویند و مراد آب و خاک است: گر خود از اصل بنگریم او را آب و گل مادر و پدر باشد. مسعودسعد
خانه. بنا. زمین. - آب و گلی در جایی داشتن، خانه یا مزرعه ای را در آنجا دارا بودن. - از آب و گل درآمدن یا درآوردن، بسن رشد و بلوغ یا نزدیک به آن رسیدن یا رسانیدن. ، گاه آب و گل گویند و مراد آب و خاک است: گر خود از اصل بنگریم او را آب و گل مادر و پدر باشد. مسعودسعد
بنا ساختمان، زمین ملک. یا آب و گل در جایی داشتن، بنایی یا مزرعه ای داشتن، یااز آب و گل درآمدن یا در آوردن، بسن رشد و بلوغ و نزدیک بدان رسیدن یا رسانیدن، یا حق آب و گل داشتن در... سابقه در استفاده از... داشتن
بنا ساختمان، زمین ملک. یا آب و گل در جایی داشتن، بنایی یا مزرعه ای داشتن، یااز آب و گل درآمدن یا در آوردن، بسن رشد و بلوغ و نزدیک بدان رسیدن یا رسانیدن، یا حق آب و گل داشتن در... سابقه در استفاده از... داشتن